اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مال

نویسه گردانی: MAL
مال . [ مال ل ] (ع ص ) رجل مال ، بستوه آمده . (منتهی الارب ). رجل مال ، مرد بستوه آمده . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
مال قاید. [ ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان حیات داود است که در بخش گناوه ٔ شهرستان بوشهر واقع است و 400 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایرا...
مال گذار. [ گ ُ ] (نف مرکب ) کسی که مال تحصیل اراضی در سر کار ادا نماید. (آنندراج ). و رجوع به مال گزار شود. || ملاک وآنکه ملک خود را در ...
مال گزار. [ گ ُ ] (نف مرکب ) کسی که مالی را که از اراضی و املاک بدست آورده ، تحویل مخدوم یا دولت دهد. این کلمه را در فرهنگها «مالگذار» نو...
مال گیری . (حامص مرکب ) مال بگیری . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مال بگیری شود.
مال مستی . [ م َ ] (حامص مرکب ) غرور و نخوت بواسطه ٔ دولت و ثروت . (ناظم الاطباء) (از جانسون ). و رجوع به مال مست شود.
موزه مال . [ زَ / زِ ] (نف مرکب ) مدمل . (یادداشت مؤلف ).
هرسه مال .[ هََ س ِ ] (اِخ ) جایی بوده است در سه فرسخی آمل . (از مازندران و استرآباد رابینو ترجمه ٔ فارسی ص 160).
صاحب مال . [ ح ِ ] (ص مرکب ) مالدار. توانگر : آن شنیدی که در بلاد شمال بود مردی بخیل و صاحب مال .سعدی .
کلاه مال . [ ک ُ ] (نف مرکب ) آنکه از نمد کلاه سازد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کسی که کارش تهیه ٔ کلاه نمدی از پشم و کرک است . (فرهنگ ...
کیسه مال . [ س َ / س ِ ] (نف مرکب ) دلاک و شخصی که در حمام بدنهای مردم به کیسه مالش دهد. (آنندراج ). دلاک و آنکه در حمام کیسه بر بدن می م...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۱۲ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.