مئان
نویسه گردانی:
MʼAN
مئان . [ م ِ ] (ع مص ) با اندیشه کاری کردن . مُمائَنَة. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). و رجوع به ممائنة شود.
واژه های همانند
۱۹۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
میان سرا. [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان جام بخش تربت جام شهرستان مشهد، واقع در 7هزارگزی شمال بجنورد با 238 تن سکنه . آب آن از قنات...
میان سرا. [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خرم آباد شهرستان شهسوار، واقع در 11هزارگزی جنوب شهسوار با 70 تن سکنه . آب آن از رود و چشمه و نهر و...
میان شکر. [ ش ِ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش لنگرود شهرستان لاهیجان ، واقع در 13هزارگزی جنوب لنگرود با 100 تن سکنه . آب آن از چ...
میان شهر. [ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهسوار بخش میناب شهرستان بندرعباس ، واقع در 16هزارگزی شمال میناب با 100 تن سکنه . آب آن از رودخ...
میان سال . (ص مرکب )نه پیر و نه جوان ، میان این دو. (یادداشت مؤلف ).
میان روز. (اِ مرکب ) ظهر. نیمروز. وسط روز : چون بپای گرد کوه رسید میان روزی چهارپایان در غله ها سرگشاده کردند. (تاریخ جهانگشای جوینی ).
میان روی . [ رَ ] (حامص مرکب ) میانه روی . اعتدال که نه افراط باشد و نه تفریط. (ناظم الاطباء).
میان خره . [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) قریه ای است هشت فرسنگ و نیمی میانه ٔجنوب و مشرق تنگستان . (از جغرافیای سیاسی کیهان ).
میان رود. (اِخ ) دهی است از دهستان کزاز پایین بخش سربند شهرستان اراک ، واقع در 47هزارگزی شمال باختری آستانه با 169 تن سکنه . آب آن از قنا...
میان رود. (اِخ ) دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 4هزارگزی خاور مرزبانی با245 تن سکنه . آب آن از چشمه و رود...