مبارک
نویسه گردانی:
MBARK
مبارک . [ م ُ رَ ] (اِخ ) ابن المبارک بن سعید، ملقب به وجیه الدین ابن دهان واسطی . عالم نحوی (532 - 612 هَ . ق .). در اوسط متولد شد و به بغداد درگذشت و به ترکی و فارسی و رومی و حبشی و زنگی به صراحت سخن میگفت . او راست کتابی در نحو و شعر. (از اعلام زرکلی چ 2، ج 6 ص 152).
واژه های همانند
۵۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
مبارک . [ م ُ رَ ] (اِخ ) ابن طباح . رجوع به ابومحمد شود.
مبارک . [ م ُ رَ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن رجوع به برک بن عبداﷲ و تاریخ گزیده صفحات 197 و 198 و مجمل التواریخ و القصص صفحات 292 و 293 شود.
مبارک . [ م ُ رَ ] (اِخ ) ابن فاخربن محمدبن یعقوب مکنی به ابوالکرم نحوی . در سال 448 متولد شد و در ذی القعده 550 درگذشته است . وی را در باب...
مبارک . [ م ُ رَ ] (اِخ ) ابن فضاله مکنی به ابوفضاله رجوع به همین کلمه و سیره ٔ عمربن عبدالعزیز و عیون الاخبار و تاریخ الخلفا و الاوراق صولی...
مبارک . [ م ُ رَ ] (اِخ ) ابن کامل بن علی مقلد نصربن منقذ کنانی (526 - 582 هَ . ق .)، ملقب به سیف الدوله مجدالدین . از امراء دولت صلاحیه مصر ...
مبارک . [ م ُ رَ ] (اِخ ) ابن مبارک بن سراج زاهد. رجوع به ابن تعاویذی ابومحمد شود.
مبارک . [ م ُ رَ ] (اِخ ) ابن مبارک بن مبارک .مکنی به ابوطالب وی مردی فقیه شافعی و فاضل و زاهد و پرهیزگار بود، و در حسن خط خاصه در قلم ثلث...
مبارک . [ م ُ رَ ] (اِخ )ابن محمدبن محمدبن عبدالکریم الشیبانی جزری . رجوع به ابن اثیر و مبارک بن ابی الکریم و معجم الادباء ص 238 و اعلام زرک...
مبارک . [ م ُ رَ ] (اِخ ) ابن المستنصر. مکنی به ابوالمناقب و ملقب به امیر صغیر. سومین پسر مستنصر خلیفه ٔ عباسی . (تجارب السلف ص 355).
مبارک . [ م ُ رَ ] (اِخ ) اول و ثانی میران . مبارک اول و ثانی دو تن از خاندان سلاطین خاندیش که اولی در سال 844 و دومی در 942 حکومت کرده ...