مبتداء
نویسه گردانی:
MBTDʼʼ
مبتداء. [ م ُ ت َ دَءْ ] (ع اِ) مبتدا. آغاز چیزی : انت بادی الرأی ِ و مبتدأه ُ. (تاج العروس ج 1 ص 44). و رجوع به مبتدا شود.
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
مبتدا. [ م ُ ت َ ] (ع اِ) (از «ب دء») آغاز چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) ۞ . مبتداء. ابتداء. آغاز چیزی . اول امری . مقابل پایا...
مبتدع . [ م ُ ت َ دِ] (ع ص ) اهل بدعت . (منتهی الارب ). بدعت کننده . (آنندراج ) (غیاث ). مخترع و ملحد. و کسی که عقیده ٔ تازه در دین آورد و بدع...
مبتدع . [ م ُ ت َ دَ ] (ع ص ) تازه پیدا شده و بتازگی اختراع شده و اختراع نو و تازه . (ناظم الاطباء).
مبتدا «مبتدا و خبر» در زبان عربی به عبارتی همان نهاد و گزاره فارسی است. فهرست مندرجات ۱ - تفاوت نهاد و مبتدا ۲ - اقسام مبتدا ۳ - توضیح مبتدای اسمی ۴ -...