متبهر
نویسه گردانی:
MTBHR
متبهر. [ م ُ ت َ ب َهَْ هَِ ] (ع ص ) پر. (آنندراج ). پر و آگنده . (ناظم الاطباء). || ابر روشن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به تبهر شود. || دم فروبسته از تعب و ماندگی . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
متبحر. [ م ُ ت َ ب َح ْ ح ِ ] (ع ص ) بسیارعلم . (آنندراج ) (غیاث ) (ناظم الاطباء). مرد بسیار با علم که در بحر علوم غور کرده و شناوری کرده باشد...
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
پاتوتار، پاتوتاک (پاتوت از سنسکریت: پاتوتوَ= تبحر + پسوند یاتاکی (= فاعلی) «ار، اک»)
لاگْوار lãgvãr لاگْواک lã...