اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مح

نویسه گردانی: MḤ
مح . [ م ُح ح ] (ع اِ) بی آمیغ از هر چیزی . (منتهی الارب ). خالص هر شی ٔ. (از لسان العرب ). || زرده ٔ تخم مرغ . (منتهی الارب ). محة. (منتهی الارب ) (از لسان العرب ). زرده ٔ خایه . (دهار) (تذکره ٔ انطاکی ص 299). || هر چه که در میان بیضه باشد. (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
مه گرفتگی . [ م َه ْ گ ِ رِ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی مه گرفته . ماه گرفتگی . سرخ رنگ شدگی قسمتی از پوست بدن . رجوع به ماه گرفتگ...
ماه شب چهارده ، قرص کامل ماه ، استعاره ای از به زیبایی ماه بودن
غریبه و مه فیلمی به کارگردانی و نویسندگیِ بهرام بیضایی است که در سالِ ۱۳۵۱ و ۱۳۵۲ ساخته شد و سالِ ۱۳۵۳ به نمایش درآمد. داستان در یک آبادیِ پرت‌افتاده ...
انتشار نسخه ترمیم شده «غریبه و مه» اثر بهرام بیضائی؛ پیشگویی شگفت‌انگیز انقلاب غریبه و مهمنبع تصویر،PUBLIC DOMAIN اطلاعات مقاله نویسنده,محمد عبدی شغل,...
مه خاج قلعه . [ م َ ق َ ع َ ] (اِخ ) مرکز جمهوری داغستان در جنوب شرقی روسیه واقع در ساحل غربی بحر خزر با 106هزار تن سکنه . آنجا مرکزصنایع شیمی...
مهستی . [ م َ س ِ / م َ هَِ ] (اِ مرکب ) مخفف ماه ستی (ستی مخفف عربی سَیِّدَتی ). ماه خانم . ماه بانو. || از نامهای ایرانی: داشت زالی به روستای تکاو م...
مه بر کوهان . [ م َه ْ ب َ ](اِ مرکب ) نام سرودی است . (از غیاث ) (از آنندراج ). ماه بر کوهان . (برهان ). رجوع به ماه بر کوهان شود.
قاوره مه دره . [ وُ م َ دَ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان چهاردولی بخش قروه ٔ شهرستان سنندج . در 35000گزی جنوب خاوری قروه و 2000گزی جنوب شیروا...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.