محار
نویسه گردانی:
MḤAR
محار. [ م َح ْ حا ] (اِخ ) عمربن مسعود. رجوع به عمربن مسعود و الاعلام زرکلی شود.
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
گسسته مهار. [ گ ُ س َس ْ ت َ / ت ِ م ِ / م َ ] (ص مرکب )سرکش . (برهان ). عنان بریده . لجام گسیخته : چنان دید کز تازیان صدهزارهیونان مست و گسسته ...
بستهای قورباغهای که در صنعت به عنوان مهارکش معرفی میشوند، دستگاهی است برای اعمال نیروی پیش تنیدگی معین در یک طناب ، کابل ، بادبند و ... . این دستگا...