محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علاءالدین تکش ، ملقب به علاءالدین (596 تا 618 هَ . ق .) ششمین از خوارزمشاهیان . پس از مرگ پدر به تاریخ بیستم شوال 596 بجای او نشست . ابتدا به دفع برادرزاده ٔ خود هندوخان پسر ارشد ناصرالدین ملکشاه که مدعی جانشینی تکش بود برخاست و هندوخان شکست خورد و به غیاث الدین و شهاب الدین از ملوک غوریه پناهنده شد ولی آنان هم از سلطان محمد شکست خوردند و سلطان محمد سرانجام در 612 دولت غوریان را منقرض کرد و بر هرات و فیروزکوه و غزنه دست یافت . در 606 نیز مازندران را فتح کرده بود و در 607 سلاجقه ٔ کرمان را برانداخت . خوارزمشاهیان از عهدی که اتسز مغلوب گورخان شده بود هر سال به قراختائیان خراجی می پرداختند و ایل ارسلان و تکش هرقدر خواستند او را از زیر این بار رها سازند توفیق نیافتند بخصوص که تکش در موقع کشمکش با برادر خود سلطان شاه این خراج سالیانه را به قراختائیان پذیرفته بود. سلطان محمد در سال 607 هَ . ق . رسول گورخان را که برای وصول خراج آمده بود در آب انداخت و در آخر همین سال هم به عزم تصرف ماوراءالنهر به آن جانب حرکت نمود. مردم بخارا مقدم سلطان محمد را احترام فراوان کردند و در رسیدن به سمرقند خاقان آنجانصرت الدین عثمان خان ملقب به سلطان السلاطین که با گورخان قراختائی صفائی نداشت به خدمت خوارزمشاه آمد و قبول نمود که به نام سلطان محمد خطبه بخواند و سکه بزند سلطان به عزم تسخیر ممالک اصلی قراختائیان از شط سیحون گذشت و در ربیعالاول 607 اردوی تانیگو والی شهر طراز سردار گورخان را شکست داد و او را به اسیری گرفت و به خوارزم آورد و کشت ، از آن تاریخ به بعد سلطان محمد به لقب اسکندر ثانی ملقب گردید. پس از آنکه قراختائیان از میان رفتند و مانع بزرگی که میان بلاد آباد ماوراءالنهر و مساکن اقوام وحشی تاتار وجود داشت برطرف شد مغولان با ممالک خوارزمشاهی مجاورت پیدا کردند و با آنکه چنگیز میخواست با خوارزمشاه روابط دوستانه داشته باشد به عللی که در تاریخ نوشته شده است بااو در نزاع افتاد و پس از آنکه در 615 کوچلک را از کاشغر راند و دولت قوم نایمان را منقرض کرد برای حمله به ممالک خوارزمشاهی به تهیاتی عظیم مشغول شد و درپائیز 616 با تمام پسران و سرداران خود به ماوراءالنهر ریخت و پس از فتح و خرابی شهرهای آباد این ناحیه خوارزم و خراسان را نیز تسخیر ساخت و خوارزمشاه همچنان از مقابل او میگریخت تا عاقبت به مازندران پناه برد و چون شنید که مغول به عقب او می آیند به جزیره ٔ کوچک آبسکون در مقابل دهانه ٔ نهر گرگان در بحر خزر رفت و در آنجا از شدت کوفتگی و اندوه جان سپرد (شوال 617 هَ . ق .)، در حالی که کفن نداشت و از جامه ٔ یکی از همراهان او را کفنی ترتیب دادند. سلطان علاءالدین محمد خوارزمشاه در عهد خود یکی از مشهورترین و عظیم الشأن ترین پادشاهان اسلام بود چه فتوحات بزرگی که در مدت بالنسبه قلیل به دست او انجام یافت و سلسله هائی که به توسط او برافتاد همه از وقایع بزرگی بود که کمتر پادشاهی را میسر شده بود و دولت او بعد از دولت سلاجقه یکی از وسیعترین دولتها بود چه علاوه بر تمام ایران و ماوراءالنهر و خوارزم قسمتی از ترکستان و هندوستان را نیز شامل میشد و بقیه ٔ ملوک آن زمان هم فرمان خوارزمشاه را گردن نهاده بودند و او خود دیندار و عالم و علم و ادب دوست بود اما سخت کش بود و بی تدبیری داشت و مادرش ترکان خاتون نیز در بیرحمی و خودخواهی سرآمد زنان بود و سخت کشی های سلطان و مادر و بستگانش از عوامل مهم شکست و برافتادن دولت خوارزمشاهی با همه ٔ استعداد و انتظامات لشکری و پهناوری قلمرو حکومت گشت . رجوع به تاریخ عمومی عباس اقبال آشتیانی شود.
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۲.۱۴ ثانیه
کمال آباد محمد صالح . [ ک َ م ُ ح َم ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان اسفندآباد است که در بخش قروه ٔ شهرستان سنندج واقع است و 135 تن سکنه دا...
ابراهیم بن ابی محمد. [ اِ م ِ ن ِ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) یحیی بن المبارک الیزیدی . ازیزیدیین . لغوی و عالم به عربیت . در خدمت مأمون خلیفه...
احمد بن محمد جیهانی از جغرافیدانان دوره سامانی بود از حدود ۸۹۳ تا ۹۰۷ برآمد.[۱] دکتر فیروز منصوری در مقدمه کتاب اشکال العالم عنوان میدارد نام صحیح ا...
سلطان محمد خدابنده اولجایتو یا الجایتو هشتمین از سلسله ایلخانان
محتویات [نمایش]
زندگینامه [ویرایش]
پس از مرگ غازانخان به ایلخانی مغول در...
در افسانه های عرب آمده است که چون مردی از بنی زهره 1 عاشق میشد، راز خود را پنهان میکرد و درد عشق را آن قدر در دل نگاه میداشت که او را از پای در می...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
شمس الدّین محمد جوینی. خواجه شمس الدین محمد جوینی، فرزند خواجه بهاءالدین محمد جوینی، از شعراء، نویسندگان و وزراء بنام ایران است که در بسط و نشر علم و ...
ده دوست محمد لشکران . [ دِه ْ م ُ ح َم ْ م َ ل َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در شش هزارگزی باختری ده دوست محمد...
قلعه حمام لعل محمد. [ق َ ع َ ح َم ْ ما ل َ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلعه حمام بخش جنت آباد شهرستان مشهد، واقع در 30هزارگزی ...
جابِرِ بْنِ اَفْلَح، ابو محمد، از منجمان بنام اندلس. از آنجا که ابن میمون (2/297) و بطروجی (I/53) او را اشبیلی خواندهاند، احتمالاً اهل اشبیلیه بوده ...