محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن محرزبن محمد وهرانی ، ملقب به رکن الدین (یا جمال الدین ) و مکنی به ابوعبداﷲ (وفات 575 هَ . ق .). یکی از فضلا و ظرفا و از مردم مغرب اسلامی است به روزگار صلاح الدین از وهران به مصر آمد. و صنعت او انشاء بود و لیکن چون بدین شهر درشد و قاضی فاضل و عماد اصفهانی کاتب بدید دانست که از طبقه ٔ آنان نیست پس از راه جد بگردید و راه هزل پیش گرفت و خواب نامه ها و رسائلی بساخت که بدو منسوب است که بر روح سبک و طبع روان و کمال ظرافت وی دلالت کند. در شهرها به سیر و سیاحت پرداخت و روزگاری به دمشق اقامت جست و منصب خطابه ٔ داریا از دیه های دمشق را بیافت و به سال 575 هَ . ق . در این قریه درگذشت و بدر تربت شیخ ابوسیلمان دارانی به خاک سپرده شد. (از وفیات الاعیان ج 4 ص 385 چ بیروت ). و رجوع به الاعلام زرکلی شود.
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۶ ثانیه
بابابن میرزا محمد. [ ن ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) (میرزا...) کاتب نسخه ٔ برهان قاطع بسال 1252 هَ . ق . متعلق به کتابخانه ٔ مدرسه ٔ عالی سپهسالار...
محمدِ پروینِ گُنابادی در سال ۱۲۸۲ در کاخک گناباد متولد شد. پدرش عباس امیری دلویی ملقب به شمس الذاکرین دلوییگی ۱ مردی روحانی و اهل علم بود. از ۱۵ سالگی...
محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری (به عربی: أبو عبدالله مُحَمّد بن عبدالله الحاکم النَیسابوری) معروف به الحاکم نیشابوری و ابن البیّع، از دانشمندان سنی مذه...
سیّد محمّدمهدی میرباقری (زادهٔ ۱۳۴۰ در قم) روحانی شیعه ایرانی، رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم[۲][۳] و نماینده استان سمنان در مجلس خبرگان رهبری است. او ...
حسین آباد محمد نظر. [ ح ُ س ِ دِ م ُ ح َم ْ م َ ن َ ظَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاردولی بخش قروه ٔ شهرستان سنندج واقع در 30هزارگزی جنوب خاو...
پهلوان درویش محمد. [ پ َ ل َ دَرْ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) رجوع به درویش محمد... و حبیب السیر چ خیام ، فهرست ج 4 شود.
محمد اسماعیل رضوانی (۱۰ اردیبهشت ۱۳۰۰ – ۵ فروردین ۱۳۷۵) پژوهشگر برجسته تاریخ و استاد دانشگاه تهران بود. از وی به عنوان پدر تاریخ مطبوعات و تاریخ معاصر...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ده فیض محمد فخیره . [ دِه ْ ف َ م ُ ح َم ْ م َ ف َ رِ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در هفت هزارگزی جنوب باختری ده د...
سلطان محمد خدابنده . [ س ُ م ُ ح َم ْ م َ دِ خ ُ ب َ دَ ] (اِخ ) رجوع به خدابنده شود.