مربع
نویسه گردانی:
MRBʽ
مربع. [ م ُ ب ِ ] (ع ص ) ماده شتر که در بهار بچه آورده باشد یا آن که بچه ٔ او با او باشد. (منتهی الارب ). ناقه ای که در فصل بهار نتاج آرد. (از متن اللغة). || بادبان کشتی پر از باد. (منتهی الارب ). شراع سفینه که باد در آن وزان باشد. (از متن اللغة).
|| غیث مربع؛ باران بهاری علف رویاننده . (منتهی الارب ). غیث مخصب . (متن اللغة). ج ، مرابیع. || ناقه که بند شود بچه دان وی و قبول نکند آب نر را. (آنندراج ). نعت فاعلی است از ارباع . (از متن اللغة). رجوع به ارباع شود.
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
عین مربع. [ ع َ ن ِ م ُ رَب ْ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نام حرف عین است چون آن را بدین صورت «ع » نویسند. (یادداشت مرحوم دهخدا).نامی ح...
غین مربع. [ غ َ ن ِ م ُ رَب ْ ب َ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) نام حرف غین چون بدین صورت «َغ» نویسند.
مربع نشستن . [ م ُ رَب ْ ب َ ن ِ ش َ ت َ ] (مص مرکب ) چهارزانو نشستن . گردپای نشستن . (یادداشت مرحوم دهخدا). و آن عبارت ازنشستن به وضع خاص که...
اعداد مربع متوالی . [ اَ دِ م ُ رَب ْ ب َ ع ِ م ُ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عددهای مربع متوالی . عددهایی است که چون آن ها را گرد کنی مربعها...
مربا. [ م ُ رَب ْ با ] (ع ص ، اِ) هرچیز که در شیره ٔ شکر آن را تربیت کرده پرورش دهند.مازیانه . مازیاره . مازیاری . ربید. رچال . (ناظم الاطباء). ...
مرباء. [ م َ ] (ع اِ) پایه ٔ نردبان . (منتهی الارب ). رجوع به مِرباء شود.
مرباء. [ م ِ ] (ع اِ) مرقاة. (اقرب الموارد)(متن اللغة). نردبان . نردبام . رجوع به مَرباء شود.
مرباء. [ م َ ب َءْ ] (ع اِ) جای دیده بان . محل مرتفعی که بر آن چیزی را نگرند. (ناظم الاطباء). محل مراقبت و دیده بانی . مَربَاءَة. مرباء. مرتب...