مساق
نویسه گردانی:
MSAQ
مساق . [ م َ ] (ع مص ) مصدر میمی است از سَوق . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). راندن . (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به سوق شود : اِلی ربک یومئذ المساق . (قرآن 30/75). در جمله مراد از مساق این سخن آن بود که چنین پادشاه بدین کتاب رغبت نمود. (کلیله و دمنه ). || (اِ) جای راندن . (غیاث ) (آنندراج ). || راه . طریق . روش : در این موضع اثبات این ابیات اگر چه نه از طرز و مساق این سیاقت است . (جهانگشای جوینی ). || ضمن . طی . خلال . تضاعیف : قال الحافظ عبدالغافر... الفارسی فی مساق تاریخ نیسابور أبوزکریا یحیی ... رجل فاضل ... (ابن خلکان ).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
مثاق . [ م ِ ] (اِ) مخفف میثاق : آسمان نیلگون زیرش زمین نیلگون گر نیاید پیش اندر عهد و پیمان و مثاق . منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی چ 1 ص 47...
مساغ . [ م َ ] (ع مص ) مصدر میمی است از سوغ . آسان به گلو فروشدن چیزی . گوارندگی . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به سوغ شود. || (اِ) جای گذ...
مصاغ . [ م ُ ] (ع اِ) ریختگی و قالبی . (ناظم الاطباء). اشیاء از زر یا سیم ساخته شده : اذا قیل دینار احمر فکأنما ذکرت حرمة له و ان حصل فی ...