مصاغ
نویسه گردانی:
MṢAḠ
مصاغ . [ م ُ ] (ع اِ) ریختگی و قالبی . (ناظم الاطباء). اشیاء از زر یا سیم ساخته شده : اذا قیل دینار احمر فکأنما ذکرت حرمة له و ان حصل فی یده فکأنما جأت بشارة الجنة له و مقدار ما حدث ، انه خرج من القصر مابین درهم و دینار و مصاغ و جوهر و نحاس و ملبوس و اثاث و قماش و سلاح ... و لایقدر علی حسابه الا من یقدر علی حساب الخلق فی الاَّخرة. (النقود العربیه ص 59 و 60).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
مساغ . [ م َ ] (ع مص ) مصدر میمی است از سوغ . آسان به گلو فروشدن چیزی . گوارندگی . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به سوغ شود. || (اِ) جای گذ...
مساق . [ م َ ] (ع مص ) مصدر میمی است از سَوق . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). راندن . (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به سوق شود : اِلی ربک یوم...
مثاق . [ م ِ ] (اِ) مخفف میثاق : آسمان نیلگون زیرش زمین نیلگون گر نیاید پیش اندر عهد و پیمان و مثاق . منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی چ 1 ص 47...