مصر
نویسه گردانی:
MṢR
مصر. [ م ِ ] (ع اِ) پرده و حاجز میان دو چیز. || حد میان دو چیز. (غیاث ). حد میان دو زمین . ج ، مصور. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). حد. ج ، مصور. (مهذب الاسماء). || آوند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || گل سرخ . (منتهی الارب ). || تیزی هرچیز. (از آنندراج ). || شمشیر. (غیاث ) (ناظم الاطباء) (از برهان ). || شهرستان . ج ، امصار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شهر بزرگ . (دهار) (از السامی فی الاسامی ). به معنی شهر است عموماً. (از برهان ). به معنی هر شهر که باشد. (غیاث ). شهر جامع و بزرگ . (مهذب الاسماء). شهر. (ترجمان القرآن جرجانی ص 89).
- مصرالقاهره ؛ شهر قاهره که همان کرسی مملکت مصر است . (یادداشت مؤلف ).
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
مسجد رفاعی (به عربی: جامع الرفاعی) که «مسجد سلطنتی» نیز نامیده شده در مرکز شهر قاهره در کشور مصر واقع شدهاست. این مسجد در بین سالهای ۱۸۶۹ تا ۱۹۱۲ بن...
جُیوشی ، مسجد، اولین مسجد ـ مقبره از دوره فاطمیان (حک: 297ـ567) در قاهره. این مسجد در مشرق قاهره، در ناحیه جَبَل مُقَطَّم، واقع است (یاور،...
مسر. [ م َ ] (ع مص ) کشیدن چیزی را و بیرون آوردن از تنگی . (از منتهی الارب ). || به بدی مردمان شتافتن و سخن چینی نمودن و ورغلانیدن مردم...
مسر. [ م َ س َ ] (ا) یخ را گویند و آن آبی باشد که در زمستان سخت منجمد شود و مانند بلور نماید. (برهان ). اما ظاهراً مُصَحَّف هسر است . و رجوع ب...
مسر. [ م ُ س ِرر ] (ع ص ) نعت فاعلی از اسرار. رجوع به اسرار شود. راز پوشیده کننده و پنهان نماینده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || ظ...