معناً
نویسه گردانی:
MʽNA
معناً. [ م َ نَن ْ ] (ع ق ) از حیث معنی . از حیث مضمون . مقابل لفظاً. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || مقابل صورةً. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در معنی . باطناً.
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
معنا. ۞ [ م َ ] (ع اِ) مراد از کلام و مقصود و اراده . (ناظم الاطباء). و رجوع به معنی شود.
مانا. از بن "مضارع ماندن + ا " تشکیل شده و صفت مشبهه ساخته است. به معنای همیشگی و جاویدان و ماندنی است.
مثال : امیدوارم همیشه مانا باشید.
(فیزیک) م...
"مانا" نام یک فرشته ی مقرب به درگاه الهی در دین زرتشت
"مانا" نام یک فرقه در هندوستان که خدا را با نام روح مانا می شناسند و ستایش میکنند.اگر در این فر...
مانا. (اِ) به زبان زند و پازند خدای عزوجل است . (برهان ). نام خدای عزوجل است (از ژند نوشته شد). (فرهنگ جهانگیری ). به زبان ژند و پاژند نام ...
مانا. (نف ) به معنی شبیه و نظیر و مثل و مانند آمده است . (برهان ) (از آنندراج ). مانند را گویند. (فرهنگ جهانگیری ). صفت مشبه از «ماندن » و «ما...
مانا.(اِ) ۞ نیروی مستقل مادی وروحانی که همه جا پراکنده است و در همه ٔ شعارها و موجودات و اشیاء مقدس شرکت دارد. «دورکیم » مانا را خدایی م...
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
ویپاک (ویپ از سنسکریت: ویپرَتیشِدهَ = منع + پسوند «اک»)
نِژیداک، نِژیدار (نِژید از سنسکریت: نِشیدهَ= منع + پسو...
مانع. [ ن ِ ] (ع ص ، اِ) بازدارنده . ج ، مَنَعَة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). منعکننده . ج ، مَنَعَة، مانِعون . (ناظم الاطباء). ج...
مانع. [ ن ِ ] (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی است . (مهذب الاسماء، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نامی از نامهای خدای تعالی به معنی ناصر ا...