مانا
نویسه گردانی:
MANA
مانا. از بن "مضارع ماندن + ا " تشکیل شده و صفت مشبهه ساخته است. به معنای همیشگی و جاویدان و ماندنی است.
مثال : امیدوارم همیشه مانا باشید.
(فیزیک) ماندنی؛ ویژگیِ جسم و یا حالت در وضعیتِ سکون از دید ناظر. مترادفِ این واژه در زبان انگلیسی Stationary می باشد. در اینجا کلمهٌ سکون به مفهوم علمی و جامع آن به کار رفته است.
برای مثال، آونگ یک ساعت دیواری که به صورت دقیق در حال یک حرکت متناوبی می باشد، در یک حالت مانا می باشد، اگر چه این حالت یک حالتِ سکونِ مطلق نمی باشد.
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
مانا. (اِ) به زبان زند و پازند خدای عزوجل است . (برهان ). نام خدای عزوجل است (از ژند نوشته شد). (فرهنگ جهانگیری ). به زبان ژند و پاژند نام ...
مانا. (نف ) به معنی شبیه و نظیر و مثل و مانند آمده است . (برهان ) (از آنندراج ). مانند را گویند. (فرهنگ جهانگیری ). صفت مشبه از «ماندن » و «ما...
مانا.(اِ) ۞ نیروی مستقل مادی وروحانی که همه جا پراکنده است و در همه ٔ شعارها و موجودات و اشیاء مقدس شرکت دارد. «دورکیم » مانا را خدایی م...
"مانا" نام یک فرشته ی مقرب به درگاه الهی در دین زرتشت
"مانا" نام یک فرقه در هندوستان که خدا را با نام روح مانا می شناسند و ستایش میکنند.اگر در این فر...
پیکران مانا. [ پ َ / پ ِ ک َ ] (اِ مرکب ) عالم برزخ را گویند و آن عالمی است میان ملک و ملکوت . (برهان ) ۞ .
معنا. ۞ [ م َ ] (ع اِ) مراد از کلام و مقصود و اراده . (ناظم الاطباء). و رجوع به معنی شود.
مانع. [ ن ِ ] (ع ص ، اِ) بازدارنده . ج ، مَنَعَة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). منعکننده . ج ، مَنَعَة، مانِعون . (ناظم الاطباء). ج...