ملک
نویسه گردانی:
MLK
ملک . [ م ِ ] (اِ) سپیدی بن ناخن باشد. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 297). سفیدیی راگویند که در بن ناخنها پدید آید، و بعضی گویند نقطه های سفید است که بر ناخن افتد. (برهان ) (از آنندراج ). سپیدی مانند هلال که در بن ناخنها می باشد و نقطه های سپیدی که بر ناخن افتد. (ناظم الاطباء) :
ملک از ناخن همی جدا خواهی کرد
دردت کند ای دوست خطا خواهی کرد.
احمد برمک (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 297).
واژه های همانند
۲۸۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
ملک دیدار. [ م َ ل َ ] (ص مرکب ) فرشته رو. فرشته سیما. آنکه چهره ای چون فرشته دارد. زیباروی : فلک قدر ملک دیدار گردون فر دریادل جهان آرای ملک ا...
ملک حسینی . [ م َ ل ِ ح ُ س ِ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) یکی از گوشه های دستگاه نواست . (فرهنگ فارسی معین ).
ملک حسینی . [ م َ ل ِ ح ُ س ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان حاجی آباد ایزدخواست که در بخش داراب شهرستان فسا واقع است و 198 تن سکنه دارد. (از فرهنگ ...
ملک حیدری . [ م َ ل ِ ح َ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان شهرکی است که در بخش شیب آب شهرستان زابل واقع است و 1146 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغراف...
ملک خطابی . [ م َ ل ِ خ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان خالصه است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع است و 172 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرا...
ملک جهان . [ م ُ ج َ ] (اِخ ) دهی از دهستان شاندرمن است که در بخش ماسال شاندرمن شهرستان طوالش واقع است و 217 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغ...
ملک الهند. [ م َ ل ِ کُل ْ هَِ ] (ع اِ مرکب ) پادشاه هندوستان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چون ملک الهند است آن دیدگانش گردش بر، خادم هندو...
ملک انگیز. [ م ُ اَ ] (نف مرکب ) ملک آور. پیروزی رسان . ملک رسان : به پیروزی ّ و بهروزی همی زی با دل افروزی به دولتهای ملک انگیز و بخت آویز اخ...
ملک پروری .[ م ُ پ َ وَ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی ملک پرور. مملکتداری . کشورداری توأم با حسن تدبیر : از رحم عروس بخت این حرم حلال رانو...
کتاب ملک جمشید، طلسم آصف و طلسم حمام بلور یکی از داستانهای عامیانهٔ زبان فارسی و رایج در عصر قاجار است. در پایان کتاب ذکر شده که نقال این داستان محمد...