موقع
نویسه گردانی:
MWQʽ
موقع. [ م ُ وَق ْ ق َ ] (ع ص ) بلارسیده و سختی کشیده . || سفردیده از مردم و شتر و خر. || پشت ریش شده از خر و از شتر. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). بعیر موقع؛ شتر پشت ریش از بسیاری اسفار. (یادداشت مؤلف ). || راه نرم و کوفته . || کارد و تیغ تیزکرده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || نشان کرده شده بر نامه . توقیعکرده شده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث ). صحه گذاشته شده . تأییدشده : مناشیر تقدیر به موافقت تدبیر او موقع و امثله ٔ قضا بر موجب رضای او موشح . (سندبادنامه ص 274). || بلندکرده شده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث ).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۳ ثانیه
موقع. [ م َ ق ِ ] ۞ (ع اِ) جای افتادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (غیاث ). جایگاه افتادن . (یادداشت مؤلف ). || جای افتادن باران . ج ،...
موقع. [ م َ ق َ ] (ع اِ) مَوقِع. (آنندراج ). جای افتادن و جای واقع شدن . (آنندراج ). رجوع به مَوقِع شود.
موقع. [ م ُ وَق ْ ق ِ ] (ع ص ) نرم سپرنده ٔ زیر پای . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || آنکه با چکش و مطرقه می زند بر چیزی . || آ...
بی موقع. [ م َ/ مُو ق ِ ] (ص مرکب ) (از: بی + موقع عربی ) بیجا و بی هنگام و بی وقت . (ناظم الاطباء). رجوع به موقع شود.