گفتگو درباره واژه گزارش تخلف مه نویسه گردانی: MH مه . [ م َ ] (اِ) ۞ قلم و کلک . (برهان ). قلم و خامه و کلک . (ناظم الاطباء). || تل ریگ . (برهان ). تل ریگ و توده ٔ ریگ . (ناظم الاطباء) : شمس رخشان که کشور آرایدتا نبوسد ستانه ٔ در تونتواند که کشور آرایدچو مه و کوهسار کشور تو.سوزنی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه واژه معنی مه رخ مه رخ . [ م َه ْ رُ ] (ص مرکب ) ماه رخ . که دارای رخساری چون ماه است . || مجازاً، زیبا. خوب روی : از مه رخ من شدی خبرپرس ها مه رخ مهربانم... حه مه حەمە یا حمه خلاصه شده اسم محمد است در زبان کردی مه فر ماه زیبا و باشکوه مه کرد مه کرد. [ م َ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان و بخش کردیان شهرستان جهرم . در 28 هزارگزی خاور قطب آباد و 2هزارگزی راه فرعی فسا به قطب آباد. (... مه لقا مه لقا. [ م َه ْ ل ِ ] (ص مرکب ) ماهرو. (آنندراج ). ماهروی .مه طلعت . ماه لقا. کنایه از زیباروی است : آمد از او در وجود، کودک فرخنده ای سروقد و گ... مه مرد مه مرد. [ م ِه ْ م َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) مرد بزرگ . بزرگمرد. || کدخدا و ریش سفید بازار و محله و اصناف . (برهان ). || در بیت زیر گویا مرادف ک... مه آرا این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. مه نوش مهنوش به معنی مهسا یا شبیه به ماه یا نزدیک به ماه است. نوش به معنی نزدیکی و یکی شدن است. نوشدارو به دارویی جانبخش گفته می شده است. مه رشک مِه به معنای بزرگ است. مه چین این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۸ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود