اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

میسر

نویسه گردانی: MYSR
میسر. [ م َ س ِ ] (ع مص ) قمار بازیدن . (المصادر زوزنی ) (یادداشت مؤلف ) (دهار). قمار باختن . (یادداشت مؤلف ) (منتهی الارب ، ماده ٔ ی س ر) (آنندراج ) (غیاث ) (ترجمان القرآن جرجانی ص 97). || قمار کردن به ازلام . (ناظم الاطباء). || (اِ) قمار. (منتهی الارب ). هر قمار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قمار.(دهار) (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث ). قماربازی . بازی . هر قماری . (یادداشت مؤلف ). || شتر کشتنی که تازیان با ازلام بدان قمار می کردند و معمولشان این بود که ابتدا شتر کشتنی به نسیه می خریدند و می کشتند و سپس آن را به هفت یا هشت و یابه ده قسمت تقسیم می کردند. پس هر کس که به اسم وی یکی از آن قسمتها بیرون می آمد برده بود و نصیب او را می دادند و آنکه تیر بی نشان و بهره به اسم وی درمی آمدعلامت باخت او بود و می بایست تاوان بدهد. (از ناظم الاطباء). شتر کشتنی که با آن قمار می باختند. || نرد. (منتهی الارب ). بازی نرد. (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
میسر. [ م ُ ی َس ْ س ِ ] (ع ص ) سهل و آسان کننده . || مردی که دارای میش بسیارشیر باشد. (ناظم الاطباء). رجل میسر؛ مرد بسیارگوسفند یا بسیارشتر...
میسر. [ م ُ ی َس ْ س َ ] (ع اِ) نواله ای که از تخم مرغ و گوشت ترتیب می دهند. (ناظم الاطباء). بزماورد. (مهذب الاسماء) (دهار). نوعی حلواست . ب...
میسر. [ م ُ ی َس ْ س َ ] (ع ص ) ممکن وهر چیز سهل و آسان کرده شده و هر چیز شدنی و ممکن الحصول و کردنی و قابل عمل و کار. (ناظم الاطباء). آسا...
میثر. [ رَ ] (اِخ ) میتر. مهر. رجوع به مهر شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.