ناردین
نویسه گردانی:
NARDYN
ناردین . (اِخ ) از ولایات هندوستان است و به سال 405 هَ . ق . به دست سلطان محمودغزنوی گشوده شد. مؤلف «تاریخ دیالمه و غزنویان » آرد: سلطان محمود در سال 404 جنگ بزرگ دیگری در محل ناردین یکی از نقاط صعب العبور هندوستان کرده است که درتاریخ محاربات این پادشاه اهمیت فراوان دارد. سلطان محمود با لشکریانی عظیم در اواخر پائیز سال 404 به جانب هندوستان حرکت کرد اما سرمای شدید مانع از ادامه ٔ راه شد و ناگزیر به غزنین مراجعت کرد و تا فرارسیدن بهار به رفع نواقص سپاه پرداخت و در آغاز سال 405عازم هندوستان شد و در چند منزلی ناردین صف آرائی کرد و پس از نبردی سخت و دادن تلفات بسیار بر ناردین دست یافت . (از تاریخ دیالمه و غزنویان ص 240 و 241).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۳ ثانیه
ناردین . (اِ) سنبل رومی . (قانون ابوعلی سینا چ تهران ص 214) (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) (بحر الجواهر) (انجمن آرا) (فرهنگ شعوری ).سنبل رومی را گویند ...
ناردین. (ا. ف. ). بفتح نون و الف و کسر راء و دال مهملتین و سکون یاء مثناه تحتانیه و نون ماهیت آن کفته اند سنبل رومی است جهت آنکه دو سنبله است و مولف ا...
ناردین بری . [ ن ِ ب َرْ ری ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اسارون . (دزی ). شامل اسارون وفو است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به ناردین شود.
ناردین اوری . [ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سنبل جبلی است . (ابن بیطار ج 2 ص 175). رجوع به ناردین شود.
ناردین اقلیطی . [ ن ِ اِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سنبل رومی است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ص 253). رجوع به ناردین شود.