ناردین
نویسه گردانی:
NARDYN
این نام در سنسکریت نردین nardin (خروشان، خروشنده، پر خروش) بوده است.***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
ناردین . (اِ) سنبل رومی . (قانون ابوعلی سینا چ تهران ص 214) (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) (بحر الجواهر) (انجمن آرا) (فرهنگ شعوری ).سنبل رومی را گویند ...
ناردین . (اِخ ) از ولایات هندوستان است و به سال 405 هَ . ق . به دست سلطان محمودغزنوی گشوده شد. مؤلف «تاریخ دیالمه و غزنویان » آرد: سلطان...
ناردین. (ا. ف. ). بفتح نون و الف و کسر راء و دال مهملتین و سکون یاء مثناه تحتانیه و نون ماهیت آن کفته اند سنبل رومی است جهت آنکه دو سنبله است و مولف ا...
ناردین بری . [ ن ِ ب َرْ ری ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اسارون . (دزی ). شامل اسارون وفو است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به ناردین شود.
ناردین اوری . [ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سنبل جبلی است . (ابن بیطار ج 2 ص 175). رجوع به ناردین شود.
ناردین اقلیطی . [ ن ِ اِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سنبل رومی است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ص 253). رجوع به ناردین شود.