ناسره
نویسه گردانی:
NASRH
ناسره . [ س َ رَ ] (از ع ، اِ) مأخوذ از ناشرة تازی ، به معنی کشت زار. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
ناسره . [ س َ رَ / رِ ] (ص مرکب ) غیرخالص . درم و دینار که عیبی درآن باشد. (آنندراج ). پول قلب و پول نارایج و ناتمام عیار. (ناظم الاطباء). م...
ناصره . [ ص ِ رَ ] (اِخ ) شهری است در شمال فلسطین با 10000 تن جمعیت . به علت سکونت بیش از 5000 تن مسیحی کلیساهای متعددی در آنجا وجود دارد...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.