ناصره
نویسه گردانی:
NAṢRH
ناصره . [ ص ِ رَ ] (اِخ ) شهری است در شمال فلسطین با 10000 تن جمعیت . به علت سکونت بیش از 5000 تن مسیحی کلیساهای متعددی در آنجا وجود دارد. بازارها و باغچه های زیبائی دارد. چون حضرت عیسی مدتی در اینجا سکونت داشت لذا ناصره از اماکن مقدس مسیحیان و زیارتگاه آنهاست . مؤلف معجم البلدان آرد: قریه ای است در سیزده میلی طبریه ، مولد مسیح عیسی بن مریم (ع ) بدانجا بود... و مردم بیت المقدس این گفته را نمی پذیرند و گویند که مسیح در بیت اللحم متولد شد... و مادر او وی را بدین ده آورد. (از معجم البلدان ). و به آن نصرانه و نصوریة و نصرونه نیز گفته می شود. (از معجم متن اللغة از قاموس ). مؤلف «قاموس کتاب مقدس » آرد: شهری است در جلیل که به واسطه ٔ اینکه زمان طفولیت و کودکی مسیح در آنجا سپری گشت به وطن مسیح مشهور است وبه مسافت 14 میل از دریای جلیل و 6 میل از تابور و 66 میل از اورشلیم دور است . از طرف شمال چمن ابن عمیروادی هلالی شکلی امتداد یافته که عرضش ربع میل می باشدو متدرجا وسعت یافته محل طشت مانندی را تشکیل می دهد که با پانزده تل که ارتفاع هر یک از آنها از 400 الی 5000 قدم می شود، شهر ناصره در این محل بنا شده و ازقله ٔ تلهای اطراف آن کوه شیخ و کرمل و طور و جلبوغ و چمن ابن عمیر دیده می شود. مخفی نماند که ناصره به هیچ وجه در کتب عهد قدیم و در کتاب یونانیان و رومانیان قبل از مسیح مذکور نیست ولکن اول مرتبه در انجیل ذکر شده است و در میان یهود خیلی محقر بود و نیز مذکور است که بر کوهی بود در جلیل در نزدیکی قانا زیرا که مسیح و شاگردانش در همان ده به عروسی دعوت شدند و کنار دامنه ٔ کوه در نزدیکی شهر بود که مردم در خیال این بودند که مسیح را از آنجا بیندازند. و در آنجا بود که فرشته به مریم ظاهر گشت و مسکن یوسف و مریم بود و بعد از مراجعت از مصر بدانجا رفت و اهالی آنجا وی را رد کردند و علی هذا در کفرناحوم داخل شده در آنجا سکونت ورزید، لکن عیسی همچنان به عیسی ناصری شهرت می داشت و شاگردانش هم به ناصری معروف بودند و در ایام قسطنطین سامریان در ناصره سکونت همی داشتند الا اینکه در طبقه ٔ ششم مسیحیان به زیارت نمودن آنجا شروع نمودند، در 1190 میلادی تنکرد بر جلیل حکمران بود و ناصره محل اسقف گشت و در سال 1160 میلادی جماعتی فراهم شده اسکندر سوم را در روم پاپ قرار دادند و سیاحان همواره ناصریه را زیارت همی نمودند و در سال 1517 میلادی مفتوح دولت عثمانیه گشت . اهالی ناصره برزگر و صنعت کار و تاجرند. کلیسای بشارت و چشمه ٔ مریم باکره در این شهر واقع است . (از قاموس کتاب مقدس صص 865-867).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۲ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ناسره . [ س َ رَ / رِ ] (ص مرکب ) غیرخالص . درم و دینار که عیبی درآن باشد. (آنندراج ). پول قلب و پول نارایج و ناتمام عیار. (ناظم الاطباء). م...
ناسره . [ س َ رَ ] (از ع ، اِ) مأخوذ از ناشرة تازی ، به معنی کشت زار. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).