نجوع
نویسه گردانی:
NJWʽ
نجوع . [ ن َ ] (ع اِ) آرد جو و مانند آن که آن را به آب و یخ تنک کنند مثال دوغ و ستور را خورانند تا فربه گردد، و آن رامدید نیز نامند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آب و آردی که شتر را خورانند. (المنجد). || نجوع الصبی ؛ شیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (ص ) ماء نجوع ؛ آب ساده و خوشگوار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آبی گوارنده . (مهذب الاسماء).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
نجوع . [ ن ُ ] ۞ (ع مص ) مدید خورانیدن ستور را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). آردآب خورانیدن به ستور. (ناظم الاطباء). نجوع خورانیدن شتر را....
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: پنگس pangas (خراسانی)***فانکو آدینات 09163657861
نجوا. [ ن َج ْ ] (ع اِ) سرگوشی . زیرگوشی . راز. (ناظم الاطباء). نجوی . رجوع به نجوی شود.
نجواء. [ ن ُ ج َ ] (ع اِ) یازیدن . یا آن نحواء است با حای مهمله . (منتهی الارب ). رجوع به نُحَواء شود.