اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نرد

نویسه گردانی: NRD
نرد. [ ن َ ] (ع اِ) جوال فراخ اسفل تنگ دهن که از برگ خرما بافند و بدوزند و از رسن لیف خرما بخیه زنند تا محکم و سخت و درشت گردد و بدان خرما در ایام درو از جائی به جائی برند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
نرد. [ ن َ ] (اِ) ۞ بازیی است معروف از مخترعات بوزرجمهر که در برابر شطرنج ساخته و بعضی گویند نرد قدیم است اما دو کعبتین داشته ، دوی دیگر...
تخته نرد. [ ت َ ت َ / ت ِ ن َ ] (اِ مرکب ) تخته که بر آن بازی نردبازند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). اسباب بازی نرد. (ناظم الاطباء). ظاهراً درست...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نرد باختن . [ ن َ ت َ ] (مص مرکب ) تخته زدن . نرد زدن . با تخته نرد بازی کردن . نرد بازی کردن : نقدی نداد دهر که حالی دغل نشدنردی نباخت چرخ...
خانه ٔ نرد. [ ن َ / ن ِ ی ِ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خانه هایی که برای مهره های نرد در تخته نرد است : خانه ٔ ظالم بهم تا چشم میزد روزگ...
تخته نرد آبنوسی . [ ت َ ت َ / ت ِ ن َ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از فلک . (انجمن آرا). فلک . (فرهنگ رشیدی ). فلک البروج . (ناظم الاطباء) :...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.