نغث
نویسه گردانی:
NḠṮ
نغث . [ ن َ ] (ع اِ) بدی پیوسته ٔ سخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شر دائم . (از متن اللغة). شر دائم شدید. (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
نغص . [ ن َ ] (ع مص ) مانع شدن نصیب کسی را از آب و بین شتر او و آب حایل گشتن و شتر او را از آشامیدن مانع شدن . (از اقرب الموارد) (از متن ال...
نغص . [ ن َ غ َ ] (ع مص ) به تمام مراد خود نرسیدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ).تمام ناشدن مراد کسی . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || ...
نغص . [ ن َ غ ِ ] (ع ص ) شراب نغص ؛ شراب که بر خورندگان بریده گردد پیش ازآنکه سیراب شوند. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
نقث . [ ن َ ] (ع مص ) شتابی کردن .(از منتهی الارب ) (آنندراج ). شتابی کردن در رفتار و کار. (از ناظم الاطباء). در راه رفتن یا در کار شتاب کردن...
نقس . [ ن َ ] (ع اِ) عیب . فسوس . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). عیب و سخریه . (متن اللغة). || گر. خارش . (منتهی الارب ) (آنندراج )...
نقس . [ ن َ ق ِ ] (ع ص ) که عیب کند مردم را و لقب نهد بر ایشان . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
نقس . [ ن ُ ق ُ ] (ع اِ) ج ِ نَقْس . رجوع به نَقس شود. || ج ِ ناقوس . رجوع به ناقوس شود.
نقس . [ ن ِ ] (ع اِ) سیاهی که بدان بنویسند. (دهار). مرکب . سیاهی . (از السامی ). سیاهی دوات . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن ...
نقص . [ ن َ ] (ع اِمص ، اِ) کمی . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). کمی در دین و عقل و جز آن ۞ . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (ا...
نقص . [ ن ُق ْ ق َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ناقص . (المنجد). رجوع به ناقص شود.