نقس . [ ن ِ ] (ع اِ) سیاهی که بدان بنویسند. (دهار). مرکب . سیاهی . (از السامی ). سیاهی دوات . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). مرکب خوب . (از زمخشری ). مداد. (ناظم الاطباء). مداد که بدان نویسند. (از اقرب الموارد) (از المنجد). دوده ٔ مرکب . خضاض . حبر. خض . (یادداشت مؤلف ). ج ، انقاس ، انقس
: وقت پیکار نقش خانه ٔ فتح
نقس آن حله پوش عریان باد.
مسعودسعد.
سرشته نقس دواتش ز توتیای امید
دمیده شقه ٔ کلکش ز کیمیای عطا.
مختاری .