نقس
نویسه گردانی:
NQS
نقس . [ ن َ ق ِ ] (ع ص ) که عیب کند مردم را و لقب نهد بر ایشان . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
نقس . [ ن َ ] (ع اِ) عیب . فسوس . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). عیب و سخریه . (متن اللغة). || گر. خارش . (منتهی الارب ) (آنندراج )...
نقس . [ ن ُ ق ُ ] (ع اِ) ج ِ نَقْس . رجوع به نَقس شود. || ج ِ ناقوس . رجوع به ناقوس شود.
نقس . [ ن ِ ] (ع اِ) سیاهی که بدان بنویسند. (دهار). مرکب . سیاهی . (از السامی ). سیاهی دوات . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن ...
نقص . [ ن َ ] (ع اِمص ، اِ) کمی . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). کمی در دین و عقل و جز آن ۞ . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (ا...
نقص . [ ن ُق ْ ق َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ناقص . (المنجد). رجوع به ناقص شود.
نقث . [ ن َ ] (ع مص ) شتابی کردن .(از منتهی الارب ) (آنندراج ). شتابی کردن در رفتار و کار. (از ناظم الاطباء). در راه رفتن یا در کار شتاب کردن...
نقص: نبود چیزی که بودنش ضروری یا دلخواه است، ناکافی بودن چیزی در سنجش با آن چه دلخواه است، کمبود چیزی که با بودنش آن چه دلخواه است کامل می شود. (https...
نغث . [ ن َ ] (ع اِ) بدی پیوسته ٔ سخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شر دائم . (از متن اللغة). شر دائم شدید. (از اقرب الموارد).
نغص . [ ن َ ] (ع مص ) مانع شدن نصیب کسی را از آب و بین شتر او و آب حایل گشتن و شتر او را از آشامیدن مانع شدن . (از اقرب الموارد) (از متن ال...
نغص . [ ن َ غ َ ] (ع مص ) به تمام مراد خود نرسیدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ).تمام ناشدن مراد کسی . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || ...