نی
نویسه گردانی:
NY
نی . [ نی ی ] (ع اِ) هرچیز ناپخته و خام . (غیاث اللغات ). گوشت خام . (مهذب الاسماء). گوشت نیم پخته . (ناظم الاطباء). رجوع به نی ٔ شود. || فربهی .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سمن . چاقی . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || ج ِ نیّة و آن جمع شاذ و نادری است . (از متن اللغة) (ذیل اقرب الموارد). || نَی ّ. (متن اللغة). رجوع به نَی ّ شود.
واژه های همانند
۹۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
نی . (شبه فعل ) نیست . مخفف نیست . صورتی از نیست . (یادداشت مؤلف ) : آه و دریغا که خردمند راباشد فرزند و خردمند نی ورچه ادب دارد و دانش پدرحا...
نی . (حرف ربط، شبه جمله ) ۞ نه . حرف نفی است . رجوع به نه شود : دل پارسی باوفا کی بودچوآری کند رای او نی بود. فردوسی .سر از راه پیچیده...
نی . [ ن َ / ن ِ ] ۞ (اِ) قصب . (آنندراج ) (منتهی الارب ). گیاهی آبی و دارای ساقه ٔ میان کاواک و راست . (ناظم الاطباء). گیاهی که ساقه ٔ آن د...
نی . [ ن َی ی ] (ع اِ) پیه ۞ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شحم . (اقرب الموارد). شحم بدون لحم . نی ّ. (متن اللغة). || سستی . وهن . وهی . (یاددا...
نی .(اِخ ) دهی است از دهستان ویسه ٔ بخش مریوان شهرستان سنندج در 6 هزارگزی جنوب غربی دژ شاهپور و 3 هزارگزی غرب راه مریوان به زراب در دام...
نی ٔ. [ ن َی ْءْ ] (ع مص ) نیم جوش گردیدن گوشت و نیکو پخته نشدن . (از منتهی الارب ). خام ماندن گوشت . (تاج المصادر بیهقی ). || دور شدن کسی ،...
نی ٔ. (ع ص ، اِ) گوشت نیم پخته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گوشتی که پخته نشده است یا گوشتی که آتش بدان نرسیده است . (از متن اللغة).
نی و چین
中国国际广播电台
نی ساز بادی است که در چین بطور گسترده متداول است و از بامبوی طبیعی تهیه میشود و لذا به چینی "جو دی " موسوم است .
نی ساز...
نی نی . (اِ)طفل خرد. بچه . کودک . ببه . به به . (یادداشت مؤلف ).- نی نی کوچولو ؛ بچه ٔ کوچک . کودک خرد.- || در مقام تحقیر وتنبیه کسی که اط...
نی نی . (ق مرکب ) کلمه ای است در نفی که به طور تأکید استعمال می کنند. (ناظم الاطباء). نه ! نه !. (فرهنگ فارسی معین ) : نی نی که چرخ و دهر ن...