گفتگو درباره واژه گزارش تخلف وادی نویسه گردانی: WʼDY وادی . (اِخ ) علی الوادی مکنی به ابوالمعارک از محدثان بود و از مردی که وی از مقداد روایت دارد، روایت کرده است . و عیاش بن عباس القتبانی ۞ از وی روایت کرده است . (از لباب الانساب ص 255 ج 3) (انساب سمعانی ورق 575 ب ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه واژه معنی وادی خلص وادی خلص . [ خ َ ] (اِخ ) وادیی است بین مکه و مدینه که در آن دهکده ها و نخلستانهایی است . (از امتاع الاسماع ص 89). وادی حفر وادی حفر. [ ح َ ] (اِخ ) نام موضعی است . (از معجم البلدان در ذیل حفر). وادی جلق وادی جلق . [ ج َل ْ ل َ ] (اِخ ) ۞ ناحیه ای است در اندلس و راه آهنی که از قلعه ٔ ایوب ۞ می آیداز آن عبور می کند. (از الحلل السندسیة ج 2... وادی ایاش وادی ایاش . (اِخ ) ۞ وادیش .وادی یاش . وادی اش . شهری است به اسپانیا در کنار رود وادی انه . رجوع به وادی اش و وادی و وادی یانه شود. وادی بنا وادی بنا. [ ب َ ] (اِخ ) موضعی در یمن از توابع بنا. (از معجم البلدان ذیل بَنا). وادی آرو وادی آرو. (اِخ ) ۞ رودی است در ناحیه ٔ کتلونیه ۞ اندلس . (از الحلل السندسیه ج 2 ص 199). وادی اشی وادی اشی . [ ی ِ اُ ش َی ی ] (اِخ ) موضعی است در مغرب و در آن نخلستان است . (منتهی الارب ). || گویند نام موضعی باشد به یمامه در وادی وش... وادی اضم وادی اضم . [ اِ ض َم م ] (اِخ ) رودی در مدینه در میان کوههای تهامه . آن قسمت از این رود که نزدیک مدینه است «القناة» و قسمت بالاتر از آن ... وادی الجن وادی الجن . [ دِ ل ْ ج ِن ن ] (اِخ ) محلی است نزدیک مدینه که پریان در آنجا اسلام آوردند. صاحب مجمل التواریخ آرد: «... پس پیغمبر به طایف ... وادی انه وادی انه . [ اَ ن َ ] (اِخ ) ۞ رودی است در اسپانیا.(نخبةالدهر دمشقی ص 246). رجوع به وادی یانه شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۱۸ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود