وادی
نویسه گردانی:
WʼDY
وادی . (اِخ )نام جد ابوصالح سعداﷲبن نجابن الوادی البغدادی الحنبلی . وی از محدثان بود و از ابوالفضل محمدبن ناصر و ابوبکر محمدبن عبدالباقی الانصاری و جز آنها حدیث سماع کرد و وی از ابناء الاربعین سال 537 هَ . ق . بود. (لباب الانساب ص 255 ج 3) (انساب سمعانی ورق 575 ب ).
واژه های همانند
۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
وادی النمل . [ دِن ْ ن َ ] (اِخ ) در حکمةالاشراق باری حرص استعاره گردیده است : فاذا أتیت «وادی النمل » فانفض ذیلک : پس چون به وادی مورچگا...
وادی النمل . [ دِن ْ ن َ ] (اِخ ) موضعی است که سلیمان در آنجا مور را مورد خطاب قرار داد و گفته اند بین جیرین و عسقلان است . (معجم البلدان ). ...
وادی القری . [ دِل ْ ق ُ را ] (اِخ ) موضعی است در نزدیک مدینه . (از اقرب الموارد). شهرکی است [ به عربستان ] با مردم اندر میان بیابان نهاده ...
وادی العجم . [ دِل ْ ع َ ج َ ] (اِخ ) حاکم نشینی است در دامنه های شرقی جبل الشیخ در غرب دمشق . (از قاموس الاعلام ترکی ).
وادی السمک . [ دِس ْ س َ م َ ] (اِخ ) موضعی است از توابع وادی صفرا واقع در حجاز که محل عبور حجاج است . (از معجم البلدان ذیل السمک ).
وادی الشزب . [ دِش ْ ش َ ] (اِخ ) از دهکده های نزدیک جهران از توابع صنعا در یمن است . (از معجم البلدان ).
وادی الغرس . [ دِل ْ غ َ ] (اِخ ) موضعی است نزدیک فدک واقع در نزدیک مدینه . (از معجم البلدان ذیل الغرس ). و رجوع به الغرس در معجم البلدان ...
وادی البدر. [ دِل ْ ب َ ] (اِخ ) محلی است در 9 فرسنگی بدر واقع در بین مکه و مدینه : از مکه تا مدینه دوی است و شصت میل که هشتاد و شش فرسنگ ...
وادی البرش . [ دِل ْ ب ِ ] (اِخ ) ۞ ناحیه ٔ زیبا و آبادی است در اسپانیا در نزدیکی شهرآبله ۞ ، در این ناحیه شهری است به نام البیلو ۞ که ا...
وادی الحمل . [ دِل ْ ح َ م َ ] (اِخ ) دهکده ای است در یمامه بنقل حفصی . (از معجم البلدان ).