اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

واقف

نویسه گردانی: WʼQF
واقف . [ ق ِ ] (اِخ ) مالک بن امری ٔ القیس بن مالک بن الاوس بن حارث بن ثعلبةبن عمروبن عامر ماءالسماء که پدر بطنی است از انصار و از کسانی است که دیر اسلام آورده اند. برخی از رجال عرب منسوب به آن هستند. از آن جمله اند هلال بن امیدالواقفی که در جنگ بدر شهید شد. (از لباب الانساب و منتهی الارب و امتاع الاسماع ص 34).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
واقف خلخالی . [ ق ِ ف ِ خ َ ] (اِخ ) ملاعلیقلی خواهرزاده ٔ ملانصراﷲ خلخالی و از شعرای قرن دهم است .طبعی به کمال رقت داشت و در اصفهان به اف...
واقف خلخالی . [ ق ِ ف ِ خ َ ] (اِخ ) میرزا ابوطالب واقف خلخالی از شعرای قرن دوازدهم است . (از فرهنگ سخنوران ).
واقف لاهوری . [ ق ِ ف ِ ] (اِخ ) شیخ نورالعین پسر قاضی امانت اﷲ از شعرای قرن دوازدهم . اصلش از قصبه ٔ تباله از نواحی لاهور است و ابتدا تحصیل ...
واقف گردیدن . [ ق ِ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) آگاه شدن . آگاه گردیدن . آگاه گشتن . واقف شدن . واقف گشتن : و بنده ملطفه پرداخته بود مختصر این...
واقف طبرستانی . [ ق ِ ف ِ طَ ب َ رِ ] (اِخ ) میرزا جانی واقف طبرستانی از شعرای قرن سیزدهم است . (از فرهنگ سخنوران دکتر خیامپور).
واقف گردانیدن . [ ق ِ گ َ دَ ] (مص مرکب ) آگاه کردن . واقف کردن . آگاه گردانیدن : واقف گردان او را بدرستی اختیار کردنت در آنچه جسته ای آن...
واقف شده آمدن . [ ق ِ ش ُ دَ / دِ م َ دَ ] (مص مرکب ) اطلاع حاصل شدن : بیاورم ناچار این حال را تابدان واقف شده آید. (تاریخ بیهقی چ ادی...
واقف حیدرآبادی . [ ق ِ ف ِ ح َ دَ ] (اِخ ) داود علی خان واقف حیدرآبادی از شعرای فارسی ساکن هند است . رجوع به فرهنگ سخنوران دکتر خیامپور شود...
واقف شاهجهان آبادی . [ ق ِ ف ِ ج َ ] (اِخ ) از شعرای قرن سیزدهم است . (از فرهنگ سخنوران دکتر خیامپور).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.