گفتگو درباره واژه گزارش تخلف وو نویسه گردانی: WW وو. [ وَ ] (حرف ) حرف واو را گاه گویند. (منتهی الارب ). لغتی است در واو. (اقرب الموارد) : دیلمی وار کند هزمان دراج غوی بر سر هر پرش از مشک نگاریده ووی ۞ .منوچهری . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲,۱۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۲ ثانیه واژه معنی طاق و طرم طاق و طرم . [ ق ُ طُ رُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) رجوع به طاق و طرنب شود : از پی طاق و طرم خواری کشیدبر امید عزّ در این خواری خوشید.مولوی . طعن و طنز طعن و طنز. [ طَ ن ُ طَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) از اتباع است . رجوع به طعن و رجوع به طنز شود. طعن و لعن طعن و لعن . [ طَ ن ُ ل َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) از اتباع است . سرزنش و نفرین . رجوع به طعن و رجوع به لعن شود. طشت و طبق طشت و طبق . [ طَ ت ُ طَ ب َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) از اتباع : طشت و طبقی نچیده ایم . عجز و لابه عجز و لابه . [ ع َ زُ ب َ / ب ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب )تضرع . زاری و ناله و فریاد. گریه و زاری . || خواهش و تمنا. رجوع به عجز و رجوع به ل... عبور و مرور عبور و مرور. [ ع ُ رُ م ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) آمد و شد: در برخی از معابر نویسند که عبور و مرور ممنوع است . کشند و هلش جاذبه و دافعه علم و دانش این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. چلند و چار این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. کند و آکند کندن و پر کردن تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۷۱ ۷۲ ۷۳ ۷۴ ۷۵ صفحه ۷۶ از ۲۱۳ ۷۷ ۷۸ ۷۹ ۸۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود