گفتگو درباره واژه گزارش تخلف وو نویسه گردانی: WW وو. [ وَ ] (حرف ) حرف واو را گاه گویند. (منتهی الارب ). لغتی است در واو. (اقرب الموارد) : دیلمی وار کند هزمان دراج غوی بر سر هر پرش از مشک نگاریده ووی ۞ .منوچهری . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲,۱۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۷ ثانیه واژه معنی شاپ و شوپ شاپ و شوپ . [ پ ُ ] (اِ صوت ، از اتباع ) حکایت صوت آب آنگاه که چیزی چون ماهی در آن طپد : پندارد او بهایم پندارد این بهوپم غافل که در میا... شات و شوت شات و شوت . [ شات ْ ت ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) لاف زدن (در زبان محاوره ). (فرهنگ نظام ). سرا و ضرا سرا و ضرا.[ س َرْ را وُ ض َرْ را ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) شدت و رخا. راحتی و ناراحتی . خوشی و ناخوشی : اگر تو از صحبت ما ملول گشته ای من به... سر و همسر سر و همسر. [ س َ رُ هََ س َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) مردمان . خودی و بیگانه . دوست و دشمن . سر و صحبت سر و صحبت . [ س َ رُ ص ُ ب َ] (اِ مرکب ، از اتباع ) سر و کار. آشنایی . مصاحبت . سنگ و سبو سنگ و سبو. [ س َ گ ُس َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) همانند سنگ و سبو. کنایه از ناپایداری . فناپذیری . از بین رفتن : نه من سبوکش این دیر رندسوز... سن و سال سن و سال . [ س ِن ْ ن ُ ](ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) عمر. (یادداشت بخط مؤلف ). سوت و کور سوت و کور. [ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) بی مردم . بی آواز و سخن و جای خالی یاجایی ساکت و بی سروصدا. (یادداشت بخط مؤلف ): عروسی سوت و کور... سود و زیان سود و زیان . [دُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) نفع و ضرر : تکاپوی مردم بسود و زیان بتا و مدو ۞ هر سویی تازیان . ابوشکور.بدو شاد شد کشور خوزیان پر از... سوز و بریز سوز و بریز. [ زُ ب ِ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) در تداول عوام ، شکایتی با ناله وگفتارهای دلسوز. با ادب و آهسته پیوسته بر مصیبتی گریستن و ح... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۴۳ ۴۴ ۴۵ ۴۶ ۴۷ صفحه ۴۸ از ۲۱۴ ۴۹ ۵۰ ۵۱ ۵۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود