گفتگو درباره واژه گزارش تخلف وو نویسه گردانی: WW وو. [ وَ ] (حرف ) حرف واو را گاه گویند. (منتهی الارب ). لغتی است در واو. (اقرب الموارد) : دیلمی وار کند هزمان دراج غوی بر سر هر پرش از مشک نگاریده ووی ۞ .منوچهری . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲,۱۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۶ ثانیه واژه معنی الا و بلا الا و بلا. [ اِل ْ لا وُ بِل ْ لا] (ق مرکب ) در تداول عامه بلاتخلف . حتماً. مسلماً: الا و بلا باید این کار بشود. رجوع به ماده ٔ بعد شود. الا و للا الا و للا. [ اِل ْ لا وُ لِل ْ لا ] (ق مرکب ) در تداول عوام ، حتماً. لابد. بی چون و چرا: الا و للا همین را میخواهم که میخواهم . رجوع به ماده ... جیغ و داد جیغ و داد. [ غ ُ ](ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) داد و فریاد. داد و بیداد. جن و انس جن و انس . [ ج ِن ْ ن ُ اِ ] (ترکیب عطفی ) پری و آدمی : غنی ملکش از طاعت جن و انس .سعدی . چاپ و چوپ چاپ و چوپ . [ پ ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) دروغ و دَوَل . دروغ و گزاف . چار و چدر چار و چدر. [ رُ چ َ دَ ] (اِ مرکب ، اتباع ) تدبیر. (برهان ) (آنندراج ). چاره . (برهان ) (آنندراج ) : او چار به کارمن چو درکردچاروچدر از کسی نخواهم ... چار و هفت چار و هفت . [ رُ هََ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) عناصر اربعه و سیارات سبعه . (آنندراج ). جنب و جوش جنب و جوش . [ جُم ْ ب ُ ] (اِ مرکب ) فعالیت بسیار. هیجان . حرکت فراوان . و با آمدن و افتادن صرف شود، گویند: بجنب و جوش آمد، به جنب و جوش افتا... جست و جوی جست و جوی . [ ج ُ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) طلب . کاوش .پژوهش . جستجو. رجوع به کلمه ٔ اخیر شود : ز نام تو کردم بسی جست و جوی نگفتند نام... جفت و تا جفت و تا. [ ج ُ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) نام بازیی است که کسی چند عدد از چیزی را در مشت بسته میگیرد و از حریف می پرسد جفت یا تا؟ اگر ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۵۵ ۵۶ ۵۷ ۵۸ ۵۹ صفحه ۶۰ از ۲۱۳ ۶۱ ۶۲ ۶۳ ۶۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود