هرف
نویسه گردانی:
HRF
هرف . [ هََ ] (ع مص ) فزونی و درازنفسی نمودن در مدح و ثنا بشگفت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). غلو. (یادداشت به خط مؤلف ). || ستودن بی دانست و خبر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || ستایش چیزی از شگفتی بدان . (اقرب الموارد). || زود رساندن نخله بر خود را. (منتهی الارب ). در اقرب الموارد به این معنی تهریف آمده است . رجوع بدان شود.
واژه های همانند
۲۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
کوته حرف .[ ت َه ْ ح َ ] (ص مرکب ) کوتاه حرف . کوتاه زبان . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کوتاه حرف و کوتاه زبان شود.
حرف واژه عربی می باشد و پارسی جایگزین، واج است؛ و ندا سنسکریت است: واج ندا ****فانکو آدینات 09163657861
این دو واژه اربی می باشند و پارسی جایگزین، اینهاست:
واک نیچ vãk-niĉ (واک= حرف + نیچ= نفی از سنسکریت: نیس nis)
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: اوژاک داژ ūžâk dâž ؛ (اوژاک ūžâk:: حرف؛ سغدی + داژ: شرط از سنسکریت: daśâ).*** فانکو آدینات 09163657861
حرف نوش . [ ح َ ] (نف مرکب ) جلال الدین بلخی این کلمه را بجای حرف نیوش یعنی سخن شنو آورده است : حرف گوی و حرف نوش و حرفهاهر سه جان دارند...
حرف ندا. [ ح َ ف ِ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حرف دعا. شمس قیس در عنوان حرف ندا و دعاآرد: الفی است که در اواخر اسامی معنی ندا دهد، چنا...
حرف وصل . [ ح َ ف ِ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) یکی از حروف قافیه است . آن است که رَوی ّ به آن پیوندد و آن در شعر پارسی الف است و ذال ...
حرف میل . [ ح َ ف ِ م َ / م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حرف شهوت . شمس قیس در عنوان حرف میل و شهوت گوید: باء و الف و راء است موصول به ها...
حرف نصب . [ ح َ ف ِ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حروف ناصبه شود.