اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هرف

نویسه گردانی: HRF
هرف . [ هََ ] (ع مص ) فزونی و درازنفسی نمودن در مدح و ثنا بشگفت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). غلو. (یادداشت به خط مؤلف ). || ستودن بی دانست و خبر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || ستایش چیزی از شگفتی بدان . (اقرب الموارد). || زود رساندن نخله بر خود را. (منتهی الارب ). در اقرب الموارد به این معنی تهریف آمده است . رجوع بدان شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
حرف نعت . [ ح َ ف ِ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) حرف صفت . اداة توصیف . رجوع به حرف صفت شود.
حرف نفی . [ ح َ ف ِ ن َف ْی ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حروف نافیه شود.
حرف مفت . [ ح َ ف ِ م ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سخن پوچ . سخن بی پا. حرف پوچ . گفته ٔ بیهوده . حرف بی هوده . حرف بی ارزش . || بی ارزش از ه...
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: واج انداس vâj-ándâs (واج: حرف + انداس: تعجب؛ سغدی)*** فانکو آدینات 09163657861
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: اوشمن ūŝman (سنسکریت)**** فانکو آدینات 09163657861
کوتاه حرف . [ ح َ ] (ص مرکب ) کوتاه زبان . (فرهنگ فارسی معین ) : چه بیجاست در قصه ٔ اهل رازز کوتاه حرفان زبان دراز.ظهوری (از آنندراج ).
حرف جزم . [ ح َ ف ِ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حروف جازمه شود.
حرف جلی . [ ح َ ف ِ ج َ لی ی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرف درشت . حرف کبیر ۞ . حرف التاج .
حرف جمع. [ ح َ ف ِ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اداة جمع. علامت جمع. و آن «ها» برای غیرجانداران و «ان » از برای زندگان ، گیاهها و حیوانات اس...
حرف جار. [ ح َ ف ِ جارر ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از حروف جارة. حرف اضافه .
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۲۲ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.