هروم
نویسه گردانی:
HRWM
هروم . [ هََ ] (ع ص ) زن پلید بدخوی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۹ ثانیه
هروم .[ هََ ] (اِخ ) نام پهلوانی و دلاوری است . (برهان ).
هروم . [ هََ ] (اِخ ) نام شهر زنان و بعضی گویند نام شهری است که در این زمان بردع می گویندش . (برهان ) : هرومش لقب بود از آغاز کارکنون برد...
آسیای صغیر، بیزانس. "در جای دیگری از همان بندهشن ایرانی آمده است که خشین در هروم ( یعنی روم) واقع شده است و مراد از روم در کتاب های پهلوی همیشه آ...
حروم . [ ح َ ] (ع ص ، اِ) ناقه ای که سالها بار نگیرد بی آنکه ستاغ باشد. (منتهی الارب ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.