اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هقوغ

نویسه گردانی: HQWḠ
هقوغ . [ هَُ ] (ع مص ) سست شدن از گرسنگی یا از بیماری . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
حقوق . [ ح ُ ] (ع اِ) ج ِ حُق . به معنی خانه های عنکبوت . || ج ِ حقه . || ج ِ حَق . (منتهی الارب ). حقها. سزاها. پاداشها. واجبات : دولت حقو...
حقوق . [ ح َق ْقو ] (اِخ ) (بمعنی حفره ، خندق ). شهری بود که در حدود اشیر و نفتالی واقع بود. (یوشع 10:34). و الاَّن آنرا یاقوق گویند و در طرف ش...
دادیک juristics = theory of law -- حقوق جزایی = دادیک پادافرهی
(= دستمزد) این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: میژدا miždâ (اوستایی: mižda)، وستاد vastâd (پارسی نو: varastâd)، دستمزد dastmozd (پارسی نو) ***...
(= علم حقوق) این واژه عربی است و پارسی جایگزین این است: ساسنا sâsnâ (اوستایی)، ویشنوس viŝnus (سنسکریت: viŝnusmreti) ****علی محمد عالیقدر 09163657861
دادیک هومنی --- منشور حقوق بشر = دادنامه ی هومنی
آزادی ها و حقوق در نظر گرفته شده برای انسان بر پایه اعلامیه جهانی حقوق بشر که اینهاست: 1- آزادی ها: گفتار، کردار، کار، آموزش و پرورش هم برای خود و هم ...
حقوق بشر «human rights »[1] در سطوح ملی و بین المللی، متوجه حمایت از افراد بشر در مقابل رنجها و مشقات ساخته دست انسانها و موانع قابل اجتنابی است که از...
تادیه به شخصی گفته می شود که گرفتار شخص دیگری شده باشد و مجبور به ادای حقوق آن شخص باشد. زنی که گرفتار یک مرد شده باشد. اجیر کسی که خود را مدیون شخ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.