یع
نویسه گردانی:
Yʽ
یع. [ ی َ ] (ع صوت ) کلمه ای است که بدان زجر کنند تا از گرفتن چیزی بازماند، مثل کخ در فارسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کلمه ای است که بدان کودکان را از ناپاکی و چرکینی منع می کنند. (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۹۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۵ ثانیه
انسان، آدمی، مرد، جوانمرد
ایل رو یا محدوده و مسیر عرفی عبور ایلات
افسانه غَرانیق واقعهای است که در آن ادعا شده پیامبر اسلام(ص) هنگام تلاوت سوره نجم، تحت تاثیر شیطان دو عبارت غیر قرآنی را بین آیات این سوره خوانده و ت...
قمرود. قمرود در اصل اناربار است. این رودخانه که به نامهای گل افشان، اناربار، لهل رود و لعل بار نیز معروف است، از زردکوه بختیاری سرچشمه میگیرد و پس ا...
پسر دو سه سالۀ لخت
آلت تناسلی پسر بجۀ چندساله
گاهی برای کوچک دانستن یا مسخره کردن مزدی او را شوندول خطاب میکنند
دو DAOW دو شدن یا دو بودن به معنی بی عقل شدن ، کم عقل شدن یا فریب کسی یا چیزی را خوردن
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
عوج ابن عوق در تداول فارسیزبانان به عوج بن عُنُق مشهور است نام مردی افسانهای است. افسانهها دربارهٔ او در افسانهها آمده که او در منزل آدم زاده شد و...
ا با الف کشیده و با تلفظ daaisaan به معنی قبلا، چندی پیش.
بلابین که امروز به نام بلوبین خوانده می شود نام روستای در 60 کیلو متری جاده زنجان به بیجار میباشد .این روستا در زمان گرد آ وری اطلا عات محرم زنده یاد ...