اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

یک

نویسه گردانی: YK
یک . [ ی َ ] (ص ، اِ) فرد و یکه . || رسم و دستور و عادت و قاعده و قانون . || بزرگوار. || وزغ و غوک . (ناظم الاطباء). اما در این معنی دگرگون شده ٔ کلمه ٔ پک است . (یادداشت مؤلف ). || کیک . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۶۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
بی ریا،صمیمی
یک نفس . [ ی َ / ی ِ ن َ ف َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) یک دم . یک لحظه . به اندازه ٔ یک دم زدن . || بی توقف . (یادداشت مؤلف ). بی امان : که ما...
همسویی سیاسی بین دو و یا چند دولت. رک به قانون قزوینی نوشته محمد شفیع قزوینی: چنانچه قرار دولت ایشان چنان است اشیاء غیر را در مملکت خود راه نمی دهند م...
یک نهم . [ ی َ / ی ِ ن ُ هَُ ] (اِمرکب ) نُه یک . تسع. یک از نُه . یک بخش از نُه بخش .
یک هوا. [ ی َ / ی ِ هََ ] (ص مرکب ) جایی که هوای آن تغییر نکند. (فرهنگ فارسی معین ). || (ق مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) اندکی . کمی . مقدار اند...
یکسره /yeksare/ ۱. بلیتی که برای یک مسیر رفت یا برگشت باشد؛ یک‌طرفه. ۲. (قید) کاملاً؛ به‌طور کلی: ◻︎ یا دوستی صادق یا دشمنی ظاهر / یا یکسره پیوستن یا ...
یک جین از چیزی به معنی شش عدد از آن است دو جین به معنی دوازده عدد است که معادل انگلیسی آن dozen میباشد. بعضی یک جین را همان دوازده عدد میدانند.
زهد پیشه کردن، زاهد. (بنیاد تاویل، موید الدین شیرازی)
با آوایی شگفتی نما به کسی گفته می شود که کاری پیش بینی ناپذیر و خودپسندانه از او سر بزند.
یک نفسه . [ ی َ /ی ِ ن َ ف َ س َ / س ِ ] (ص نسبی ) به اندازه ٔ یک نفس . به قدر یک نفس . یک دمه . || به مدت یک دم زدن .- یک نفسه لاله ؛ لال...
« قبلی ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ صفحه ۱۱ از ۲۷ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.