سؤال
نویسه گردانی:
SʼL
سؤال . [ س ُ آ ] (ع مص ) درخواست . (ناظم الاطباء). خواستن . (غیاث ) (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). خواهندگی . (یادداشت بخط مؤلف ). || پرسش . پرسیدن . || پرسش . استفهام . استفسار. (ناظم الاطباء). عرض و طلب . (ناظم الاطباء) (غیاث ) (دهار) (تاج المصادر بیهقی ) : دانا به یک سؤال برون آرد جهل نهفته از تو بهامونی . ناصرخسرو. چون زآنچه نداندش بپرسند سوءالی از هول شود زائل ازو حالش و هالش . ناصرخسرو. بس حلق گشاده بخرافات و محالات کی بسته شود سخت بدین سست سوءالی . ناصرخسرو.
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
سؤال کردن . [ س ُ آ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پرسیدن . پرسش کردن . در تداول ، طلب رفع حاجت کردن و گدایی کردن . (ناظم الاطباء).
شیرین سؤال . [ س ُ آ ] (ص مرکب ) با پرسش دلپذیر و نرم . شیرین سخن . (ازآنندراج ). که سوءالی خوش و دلپسند کند : وه چه خونهادر دل شیرین سوءالان...
جواب و سؤال . [ ج َ ب ُ س ُ آ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) پاسخ و پرسش . سؤال و جواب .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
گِدا، مُتِکَدی، یا دَریوزهگر به شخصی اطلاق میشود که از طریق درخواست کمک مادی از مردم ارتزاق میکند و با ایجاد حس ترحم از مردم پول میستاند و این کار...