اجازه ویرایش برای همه اعضا

تادیه

نویسه گردانی: TADYH
پرداختی، پرداختنی:برگه پرداخت
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
تادیه به شخصی گفته می شود که گرفتار شخص دیگری شده باشد و مجبور به ادای حقوق آن شخص باشد. زنی که گرفتار یک مرد شده باشد. اجیر کسی که خود را مدیون شخ...
قابل تأدیه . [ ب ِ ل ِ ت َءْ ی َ / ی ِ ] (ص مرکب ) پرداختنی . تأدیه پذیر. وامی که بتوان آن را پرداخت .
تأدیه کردن . [ ت َءْ ی َ / ی ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پرداختن . ادا کردن . رجوع به تأدیه شود.
تعدیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) بازگردانیدن از کاری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مشغول ساختن کسی را بکاری . || بازگردا...
طادیة. [ ی َ ] (ع ص )مقلوب واطدَة، ثابت ِ دیرینه . یقال ، عادَة طادِیة؛ ای ثابته قدیمة. ج ، طیادِی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
تأدیة. [ ت َءْ ی َ ] (ع مص ) گزاردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). گزاردن وام و فریضه و آنچه بدان ماند...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.