اجازه ویرایش برای همه اعضا

پروانه

نویسه گردانی: PRWʼNH
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
پروانه . [ پ َرْ ن َ / ن ِ ] (اِ) حیوانی گوشت خوار شبیه به یوز که در شمال افریقا زید.و گویند که پیشاپیش شیر رود و آواز کند تا جانوران آواز او ...
پروانه . [ پ َرْ ن َ / ن ِ ] (اِخ )معین الدین کاشانی ملقب به پروانه یکی از عمال دولت مغول . آنگاه که غیاث الدین کیخسروبن کیقباد پادشاه سل...
پروانه . [پ َرْ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) محلی است در شمال شهر هرات .
*پروانه یعنی مانند پری *نام حشره ای زیباست که ابتدا به صورت کرم در پیله رشد میکند و وقتی از پیله خارج می شود صاحب 2بال زیبا می شود.
رخصت یا اجازه...
پروانه /parvāne/ معنی ۱. (زیست‌شناسی) حشره‌ای با بال‌های نازک رنگین که روی گل‌ها و گیا‌هان می‌نشیند و شیرۀ آن‌ها را می‌مکد؛ شاه‌پرک؛ پروانۀ روز. ۲. آل...
پروانه. {پَ}. (ا.). پَروانه (کردی پاپولا). حشره‌ای است از دسته پولک‌ بالان (Lepidoptera)، از خانواده طبقه بندی نشده گُرز شاخکان. الگوهای گوناگون رنگار...
پروانه /parvāne/ معنی ۱. (زیست‌شناسی) حشره‌ای با بال‌های نازک رنگین که روی گل‌ها و گیا‌هان می‌نشیند و شیرۀ آن‌ها را می‌مکد؛ شاه‌پرک؛ پروانۀ روز. ۲. آل...
روانه ها پروانه ها قسمت عمده ای از جهان حشرات را تشکیل می دهند وطبق محاسبات دانشمندان ، تاکنون ُیکصد هزارنوع از این حشره شناخته شده است. بالها...
حسین پروانه . [ ح ُ س َ ن ِ پ َرْ ن َ ] (اِخ ) اصفهانی ، شاعر عهد فتح علیشاه بود. (ذریعه ج 9 ص 157).
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.