دادا
نویسه گردانی:
DʼDʼ
دادا.( اِ ) : دادا در فارسی به معنای برادر است. در خیلی از شهرهای ایران مثل اصفهان به برادر ، دادا می گویند. دادا در لغت ترکی به معنای پدر یا عارف پیر و بزرگ می باشد . در ازبکستان به پدر بزرگ ، دادا می گویند. همچنین دادا تخلص شاعر ایرانی و مبتکر و متولی شعر زلال ( مهندس ابوالفضل عظیمی بیلوردی ) است که در واقع، پدر شعر زلال می باشد.
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
دادا. (اِخ ) : دادا تخلص زلال سرا و غزل سرای معاصر ( ابوالفضل عظیمی بیلوردی ) می باشد.
بنیانگذار قالب جدید و بی نظیر « زلال » در عرصه ی شعر .
کاس سانو دادا. [ ن ُ ] (اِخ ) ۞ شهری از ایتالیا (ایالت میلان ) در ساحل دادا. به سال 1705 «داندوم » در آنجا «پرنس اوژن » را شکست داد. به سال ...
ابوالفضل عظیمی بیلوردی متخلّص به دادا از شاعران معاصر ایران زمین می باشد و در سرایش شعر در دو زبان فارسی و ترکی مهارت کامل دارد.شعرهای عرفانی و ماورائ...
دعدع . [ دَ دَ ] (ع ص ، اِ) زمین بی نبات . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
دعدع . [ دَ دَ ] (ع اِ فعل ) مبنی بر سکون و یا با تنوین (دعدعاً)، کلمه ای است که به کسی گویند که لغزیده افتاده باشد، یعنی برخیز و بمان چ...
دع دع . [ دُ دُ ] (ع اِ فعل ) کلمه ای است که بدان گوسپندان را زجر کنند یا امر است به زجر گوسپندان . (منتهی الارب ).امر است به صدا زدن گوس...