اجازه ویرایش برای همه اعضا

پاشا

نویسه گردانی: PAŠA
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
خیرالدین پاشا. [ خ َ رُدْ دی ] (اِخ ) اصل او از چرکس بود و بخردی بتونس آمد و از متقربان احمدبای شد. احمدبای او را از خدمتگزاران خاصه ٔ خود گ...
امین پاشا فکری . [ اَ ف ِ ] (اِخ ) امین بن عبداﷲبن محمد بلیغ. از دانشمندان و بزرگان مصر بود. او را تصانیفی است . (1272 - 1316 هَ . ق .). (از اعل...
پطرس پاشا غالی(به عربی: بطرس باشا نیروز غالی) رئیس‌الوزرای مصر از سال ۱۹۰۸ تا ۱۹۱۰ یعنی مصادف با کوران حوادث مشروطه در ایران بود. وی در سال ۱۸۴۶م متول...
مصطفی کمال پاشا. [ م ُ طَ فا ک َ ] (اِخ ) آتاترک . رهبر و بنیان گذار کشور و دولت ترکیه ٔ امروزی . رجوع به کمال پاشا شود.
لالا شاهین پاشا. (اِخ ) یکی از اعاظم غازیان عثمانی به روزگار خان غازی . او به خیرات و مبرات ولعی داشت و از آثار او در بروسه مکتبی و در کر...
لالا مصطفی پاشا. [ م ُ طَ فا ] (اِخ ) رجوع به مصطفی پاشا شود. (قاموس الاعلام ترکی ).
داماد علی پاشا. [ ع َ ] (اِخ ) رجوع به علی پاشا شود. (قاموس الاعلام ترکی ).
حسین کامل پاشا. [ ح ُ س َ م َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن ابراهیم بن محمدعلی پاشا خدیو مصر. وی از 1332 هَ . ق . 1336 هَ . ق . حکومت کرده است . (زرک...
حاجی صالح پاشا. [ ل ِ ] (اِخ ) از مردم زعفران بولی . وی بزمان سلطان سلیم خان ثالث در 1221 هَ . ق . پس از بوستانچی باشی حاجی محمد پاشا بمقام ...
حاجی احمد پاشا. [ اَ م َ ] (اِخ ) رجوع به احمد پاشا حاجی شود. (از قاموس الاعلام ترکی ).
« قبلی ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۱۲ ۱۱ ۱۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.