اجازه ویرایش برای همه اعضا

پاشا

نویسه گردانی: PAŠA
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۸ ثانیه
حسن پاشا. [ ح َ س َ ] (اِخ ) محمود طبیب مصری (1847 - 1906 م .). در دیه طالبیه ٔ مصر بزاد و در مدرسه ٔ نظام تعلیم یافت و بسال 1862 م . برای تکم...
حسین پاشا. [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمد افندی معلم ریاضی مدرسه ٔ هندسه ٔ قاهرة و در 1283 هَ . ق . با اسماعیل پاشا به پاریس رفت و درپیشرفت صنعت ...
حمدی پاشا. [ ح َ] (اِخ ) یکی از وزرای معروف عثمانی است . در اوایل سلطنت سلطان عبدالمجیدخان ثانی بمسند صدارت نایل شد ودر سال 1300 هَ . ق . ...
راشد پاشا. [ ش ِ] (اِخ ) حسنی چرکسی الاصل . از فرماندهان بزرگ سپاهیان مصر بود و بسال 1258 هَ . ق . در چرکس قفقاز تولد یافت و در 6 سالگی بسوی ...
رستم پاشا. [ رُ ت َ ] (اِخ ) یکی از نخست وزیران نامی عصر سلطان سلیمان عثمان که بسال 968 هَ . ق . درگذشت . رجوع به قاموس الاعلام ترکی و اع...
رشدی پاشا. [ رُ ] (اِخ ) محمد. از وزیران و گویندگان متأخر عثمانی بود. رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
شریف پاشا. [ ش َ ] (اِخ ) از رجال مصر (متوفای 1887 م .) وی در زمان اسماعیل و توفیق خدیوان مصر وزیر بود و با دختر سلیمان پادشاه ازدواج کرد. (...
صادق پاشا. [ دِ ] (اِخ ) رجوع به محمود صادق افندی شود.
صادق پاشا. [ دِ ] (اِخ ) مؤید. از خاندان آل عظم است در شام . وی در جیش عثمانی فریق اول بود و از جانب دولت به نمایندگی به کشور بلغار و نیز...
صالح پاشا. [ ل ِ ] (اِخ ) وی یکی از وزرای دوره ٔ سلطان ابراهیم خان و از مردم بوسنه است ، در آغاز به مصطفی پاشا دفتردار و سپس به ابراهیم افن...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۱۲ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.