اجازه ویرایش برای همه اعضا

مهمد

نویسه گردانی: MHMD
اگر به‌ناچار حرفی عربی بر زبان رانند آن را به مخرجی نزدیک ببرند، یا سوی حرفی که طعمی از آن عربی به آن داده باشند، چنان‌که حاء را به هاء برمی‌گردانند و به جای محمد می‌گویند مهمد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۴ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن یحیی بن عمران اشعری . رجوع به اشعری محمد... و ابن عمران شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمد جیانی ، مکنی به ابوالحسن متوفی به سال 540 هَ . ق . او راست : شرح غریب صحیح بخاری . (از کشف الظنون )...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمد خضری مروزی . فقیه شافعی . امام مرو و مقدم فقهاء شافعیه بود. صحبت ابوبکر فارسی دریافت و از اعیان تلام...
محمد.[ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمد صابونی ... رجوع به ابن صابونی محمدبن احمد و الاعلام زرکلی ج 3 ص 850 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمد (یا ابن محمد) غسانی دمشقی ، مکنی به ابوالفرج ملقب به وأواء متوفی در 385 هَ . ق . شاعر شیرین بیان ....
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمد فدوحی ،مکنی به ابونصر اوابی . رجوع به ابونصر اوابی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمد معمری ،مکنی به ابوالعباس از بزرگان علم نحو و از شاگردان زجاج است . بیشتر در بصره اقامت داشت و در ه...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمد معموری بیهقی (متوفی در 485 هَ . ق .) ادیب و فیلسوف و از یاران خیام در اصلاح تقویم جلالی است . مدتی ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمد مقتفی بن مستظهربن مقتدی خلیفه ٔ مقتدر عباسی . (489 - 555 هَ . ق .) مدت خلافت وی بیست و چهار سال و سه...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمد مقدسی شاشی (چاچی )، مکنی به ابوبکر مولد اوچاچ و منشاء وی میافارقین معروف به المستظهر و ملقب به فخر...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.