مهمد
نویسه گردانی:
MHMD
اگر بهناچار حرفی عربی بر زبان رانند آن را به مخرجی نزدیک ببرند، یا سوی حرفی که طعمی از آن عربی به آن داده باشند، چنانکه حاء را به هاء برمیگردانند و به جای محمد میگویند مهمد.
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۲.۰۶ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی ... رجوع به شاشی محمدبن علی بن اسماعیل قفال و رجوع به قفال شاشی محمدبن علی ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی ... رجوع به شلمغانی ابوجعفر محمدبن علی ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی ... (خواجه ...) ملقب به قوام الدین و صاحب عیار وزیر شاه شجاع . رجوع به صاحب عیار محمدبن علی ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی ... رجوع به فاکهی محمدبن (احمدبن ) علی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی ... رجوع به فستقه شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی ... رجوع به قطب الدین محمدبن علی بن عبدالوهاب لاهیجی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی ... رجوع به مبرمان ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْم َ ] (اِخ ) ابن علی بن ابراهیم بن حسن بن ابی جمهور. رجوع به ابن ابی جمهور و نامه ٔ دانشوران ج 1 ص 733 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن ابراهیم بن زبرج النحوی معروف به عتابی و مکنی به ابومنصور. در نحو و لغت وفنون ادب معرفتی داشت ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن ابراهیم فارسی استرابادی (میرزا...) (متولد 1028 هَ . ق ). عالم ، فاضل ، محقق ، مدقق و عارف به حدیث ...