مهمد
نویسه گردانی:
MHMD
اگر بهناچار حرفی عربی بر زبان رانند آن را به مخرجی نزدیک ببرند، یا سوی حرفی که طعمی از آن عربی به آن داده باشند، چنانکه حاء را به هاء برمیگردانند و به جای محمد میگویند مهمد.
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۱ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ محب الدین . رجوع به ابن هشام محب الدین شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالملک زیات ... رجوع به ابن زیات ابوجعفر محمدبن عبدالملک و نیز رجوع به وفیات الاعیان ج 5 صص 94-103 ش...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالواحد. رجوع به ابوعمرزاهد، محمدبن عبدالواحد.و نیز رجوع به وفیات الاعیان ج 4 صص 329 - 333 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالوهاب . رجوع به ابوعلی جبائی محمدبن عبدالوهاب و رجوع به جبائی و نیز رجوع به وفیات الاعیان ج 4 صص ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالوهاب . رجوع به قزوینی محمدبن عبدالوهاب شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدکان ... رجوع به ابن عبدکان شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدون جیلی طبیب معروف . ابن البیطاردر مفردات از او روایت کند از جمله در کلمه ٔ (طلق ، حرف ) مدتی در بصره ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبده کاتب به گفته ٔ نظامی عروضی در چهارمقاله ۞ «دبیر بغراخان بود و در علم تعمقی و در فضل تنوقی داشت ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبیداﷲ... رجوع به ابن تعاویذی ابوالفتح محمدبن عبیداﷲبن عبداﷲ و رجوع به ابوالفتح محمدبن تعاویذی ، و نیز...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبیداﷲبن یحیی بن خاقان ، مکنی به ابوعلی . رجوع به ابن خاقان شود.